با اینکه خیلی وقت از پخش این سریال گذشته و بعضی از داستان‌های این سریال خوب نیستند، اما خیلی‌ها هنوز هم عاشق این سریال کمدی هستند و از تماشای آن لذت می‌برند. این سریال درباره زندگی 6 تا دوست صمیمی در نیویورک است که در دهه 20 زندگی‌شان هستند و ماجراهای خنده‌دار و عاشقانه زیادی را تجربه می‌کنند.
یکی از بارزترین ویژگی‌های سریال فرندز رابطه پیچیده و پر فراز و نشیب راس و ریچل بود که در طول 10 فصل سریال ادامه داشت. این رابطه عاشقانه شامل عشق یک‌طرفه، حسادت، خیانت، بارداری و بحث معروف «ما داشتیم استراحت می‌کردیم» بود. این 2 شخصیت در طول سریال مدام وارد رابطه می‌شدند و دوباره رابطشان را به هم می‌زدند و بینندگان همیشه کنجکاو بودند که آیا بالاخره با هم خوشبخت خواهند شد یا خیر.
یکی از نظریه‌های طرفداران سریال فرندز ممکن است توضیح دهد که چرا این 2 شخصیت این‌قدر بدشانس بودند و چرا در ابتدای رابطه نتوانستند هم‌نظر باشند.
رابطه مبهم و پر چالش راس و ریچل
راس گلر (دیوید شویمر) و ریچل گرین (جنیفر آنیستون) یکی از مشهورترین زوج‌های نه تنها سریال فرندز، بلکه تاریخ تلویزیون هستند. ترکیب پسرک خجالتی و دوست‌داشتنی با دختر شیک و جذاب، یک کلیشه‌ی رایج در سریال‌هاست که در این سریال نیز به خوبی عمل کرد. راس و ریچل 1 فصل و نیم طول کشید تا بالاخره با هم وارد رابطه شوند اما تنها یک فصل بعد از هم جدا شدند. از آن لحظه به بعد، این 2 وارد یک رابطه پر فراز و نشیب شدند که شامل ازدواج، بارداری و خیانت بود. با وجود اینکه بینندگان می‌دانستند که این 2 شخصیت برای هم مناسب نیستند، باز هم مشتاقانه پیگیر سریال بودند تا ببینند آیا این 2 نفر بالاخره می‌توانند به خوشبختی برسند یا خیر.
این 2 شخصیت از همان ابتدا در درک یکدیگر مشکل داشتند. از آنجایی که ریچل و مانیکا در دبیرستان دوستان صمیمی بودند راس نیز در آن مدرسه حضور داشت، اما ریچل هرگز به او توجهی نکرد یا او را به عنوان یک شریک بالقوه در نظر نگرفت. او اعتراف کرد که فکر می‌کرد راس برادر بزرگ‌تر و عجیب مانیکا است؛ حتی زمانی که راس از او درخواست اجازه کرد تا در آینده با هم قراری داشته باشند ریچل زیاد به آن فکر نکرد. تنها پس از آگاهی از علاقه راس به خودش، رچل شروع به پاسخگویی به احساسات او کرد اما در آن زمان راس با جولی رابطه داشت. آن‌ها سرانجام پس از چندین مانع و مشکل با هم شروع به رابطه کردند. با جدایی آن‌ها یک فصل بعد در قسمت "آنکه با صبح بعد از آن"، پس از حسادت‌ها، سوءتفاهم‌ها و بی‌احترامی بینندگان احساس خوبی نسبت به ناسازگاری این 2 نفر به عنوان یک زوج پیدا کردند، یا شاید فقط یک سری بدشانسی بود؟
نظریه عجیب یکی از طرفدارای سریال فرندز
نظریه طرفداری که توسط کاربر Reddit با نام کاربری Smoothmotives مطرح شده، پیشنهاد می‌کند که دلیل عدم موفقیت رابطه راس و ریچل اتفاقی است که در قسمت اول سریال در کافی‌شاپ رخ می‌دهد. در این صحنه هوا بارانی است و زمانی که راس می‌خواهد با ریچل دست بدهد چترش به طور غیرمنتظره‌ای داخل کافی‌شاپ باز می‌شود. به باور افراد خرافاتی، باز کردن چتر در محیط بسته نشانه‌ی 7 سال بدشانسی است. طبق جدول زمانی ارائه شده توسط نویسنده این نظریه، این «نفرین» از 22 سپتامبر 1994 (در قسمت اول سریال) آغاز می‌شود و در 27 سپتامبر 2001، با اعلام بارداری ریچل پایان می‌یابد.
با بررسی بدشانسی‌های پی در پی این 2 شخصیت، نظریه «نفرین» طرفداران ممکن است صحت داشته باشد. در ابتدا راس مدت‌ها به ریچل علاقه داشت اما ریچل هرگز این احساس را متقابل نشان نداد. سپس درست زمانی که راس آماده است تا با جولی به رابطه خود ادامه دهد ریچل از علاقه او مطلع می‌شود و خودش نیز به راس علاقه‌مند می‌شود. مدت زیادی طول می‌کشد تا آن‌ها بتوانند در یک مسیر قرار بگیرند، با حضور پائولو، جولی، لیست و بسیاری دیگر در میان آن‌ها مشکلاتشان به همین جا ختم نمی‌شود؛ در طول سریال بارها پیش می‌آید که آن‌ها می‌خواهند با هم برگردند، اما زمان مناسبی نیست و هر 2 در شرایط متفاوتی قرار دارند. این موارد شامل ازدواج راس با امیلی می‌شود که ریچل برای جلوگیری از آن سفر می‌کند، ازدواج کوتاه‌مدت آن‌ها در لاس وگاس (Las Vegas) که راس نمی‌خواهد طلاق بگیرد و تلاش ناموفقشان پس از بارداری ریچل است.
البته طرفداران پروپاقرص سریال می‌دانند که این نظریه خیلی قطعی نیست. راس و ریچل سهم خودشان را از بدشانسی در رابطه داشتند، اما خیلی از مشکلاتشان به خاطر تصمیمات اشتباه و حرف نزدن درست بود علاوه بر این، نظریه بدشانسی 7 ساله پایان «نفرین» را در قسمت اول فصل هشتم تعیین می‌کند، جایی که ریچل به راس می‌گوید باردار است اما مشکلاتشان به طور معجزه‌آسا حل نمی‌شود. شاید به این خاطر که راس اجازه نداد فیبی در قسمت اول هاله‌اش را پاک کنه؟
(کلمه «هاله» به معنای یک میدان انرژی نامرئی در اطراف بدن است که در برخی باورها و فرهنگ‌ها به عنوان یک نشانگر روح و انرژی حیاتی انسان در نظر گرفته می‌شود.
در سریال فرندز، شخصیت فیبی با باورهای معنوی و عرفانی خاصی زندگی می‌کند و به نظریات مربوط به انرژی و هاله‌ها اعتقاد دارد. او اغلب از توانایی‌های خود برای دیدن هاله افراد و پاک کردن انرژی منفی آن‌ها صحبت می‌کند.
در این جمله خاص، اشاره به این است که فیبی پیشنهاد می‌کند تا هاله راس را پاک کند تا بدشانسی او برطرف شود. این یک شوخی و اشاره طنزآمیز به باورهای عجیب و غریب فیبی است و به طور کلی، نباید آن را به عنوان یک باور واقعی در نظر گرفت.
به طور خلاصه، «هاله» در این جمله به معنای یک انرژی نامرئی است که به باور فیبی، اطراف بدن افراد را فرا گرفته و می‌تواند بر زندگی آن‌ها تأثیر بگذارد.)
پایان خوش قصه عشق راس و ریچل
اگرچه ادعای «نفرین» با خبر بارداری ریچل به راس به پایان می‌رسد، اما هنوز 2 فصل دیگر از سریال باقی است که در آن این دو نفر با هم نیستند. با این حال طرفداران نمی‌توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که دخترشان اِما عنصری است که آن‌ها را بیشتر به هم پیوند می‌دهد و فرصت‌های بیشتری برای بازبینی رابطه خود و احتمال بازگشت به هم را فراهم می‌کند. با این حال، سریال تا آخرین قسمت بینندگان را در لبه‌ی صندلی‌هایشان نگه می‌دارد و راس نیز در تردید است که آیا ریچل از هواپیما پیاده شده است یا نه؟ در واقع او از هواپیما پیاده می‌شود، زندگی خود در پاریس را رها می‌کند و به جای آن با راس و اِما در نیویورک می‌ماند. اما آیا آن‌ها به پایان خوش خود می‌رسند؟
به نظر می‌رسد پس از پایان سریال مشکلات رابطه راس و ریچل به طور کامل حل شده است هرچند رسیدن به این نقطه برای آن‌ها آسان نبود. جنیفر آنیستون و دیوید شویمر (بازیگران نقش‌های راس و رچل) در برنامه‌ی ویژه‌ی "دوستان: گردهمایی" تأیید کردند که به باور آن‌ها راس و ریچل همچنان با هم هستند. حتی در سریال فرعی جویی، به طور غیر مستقیم به ازدواج راس و ریچل اشاره می‌شود؛ جایی که جویی به خواهرش می‌گوید همه دوستانش ازدواج کرده‌اند و بچه‌دار شده‌اند. دیوید کرین یکی از سازندگان سریال دوستان نیز در مصاحبه‌ای تأیید کرده است که راس و ریچل به پایان خوشی دست یافتند و پس از سال‌ها تلاش بالاخره به هم رسیده‌اند.
در اوایل رابطه راس بیان کرد که آینده خود با ریچل شامل ازدواج، فرزنددار شدن و زندگی در حومه شهر است. با توجه به اینکه مانیکا نیز دقیقاً همین کار را با چندلر انجام داد، هیچ مانعی برای آن‌ها وجود نداشت تا از شهر خارج شوند و زندگی خوشبخت خود را آغاز کنند.
منبع: لینک
