سریال فرندز بدون شک یکی از آن دسته کمدیهای موقعیتی بود که به معنای واقعی کلمه، همان چیزی را که در عنوانش وعده داده بود، ارائه کرد. داستان آن دقیقاً دربارهی 6 دوست بود که در شهر نیویورک زندگی خود را میگذراندند. اگرچه این سریال در ابتدا با استقبال چندانی روبهرو نشد، اما اکنون به عنوان یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی در تاریخ این رسانه شناخته میشود. و در حالی که هر 6 عضو این گروه به روشهای خاص خود عجیب و غریب بودند، فیبی از بقیه متمایز بود، آنقدر که طرفداران متعجب بودند که او اصلا چگونه با دوستانش آشنا شده است.
آشنایی مانیکا گلر، راس گلر و ریچل گرین
هستهی اصلی این جمع دوستانه، مانیکا، راس و ریچل بودند. مانیکا و راس خواهر و برادر بودند و ریچل دوست صمیمی مانیکا از زمان دبیرستان. اما گذر زمان باعث شده بود که ارتباطشان کمرنگ شود تا اینکه در قسمت اول سریال، ریچل درست در روز عروسیاش از مراسم میگریزد و دوباره به دنیای مانیکا قدم میگذارد.
آشنایی چندلر بینگ
چندلر در دوران دانشگاه، زمانی که با راس هماتاقی شدند وارد گروه شد. این آغاز طولانیترین و پایدارترین دوستی در سریال بود.
آشنایی جویی تریبیانی
جویی نیز پس از پاسخ به آگهیای که چندلر برای همخانه گذاشته بود، به گروه پیوست. فلشبکی در قسمت ششم از فصل سوم نشان داد که مصاحبهی اول بسیار بد پیش رفت و او تقریباً اتاق را از دست داد. ملاقات تصادفی با مانیکا به تغییر این وضعیت کمک کرد، اگرچه جویی به خاطر طرز فکر خاص خودش فکر کرد که مانیکا به او پیشنهاد غیراخلاقی میدهد. جویی در نهایت به آنجا نقل مکان کرد و آخرین نفری بود که با این گروه از افراد ارتباط برقرار کرد.
و اما آشنایی فیبی بوفی
درست است که فیبی در مقایسه با بقیه اعضای گروه زندگی بسیار متفاوت و پر فراز و نشیبی داشت. او از 14 سالگی به تنهایی در خیابانهای نیویورک روزگار میگذراند. فیبی هیچوقت به دبیرستان و دانشگاه نرفت، با این حال به نظر میرسد که به زبان فرانسه تسلط کامل دارد. او برای زنده ماندن مجبور بود کارهایی را انجام دهد که شاید چندان خوشایند نبودند، از جمله زورگیری از مردم در مواقع ضروری. جالب اینجاست که بعدها مشخص شد او در کودکی، خیلی قبل از اینکه با راس دوست شود، از او نیز زورگیری کرده بود!
فیبی بوفی یکی از عجیبترین و دوست داشتنیترین شخصیتهای سریال محبوب فرندز است. او یک ماساژور، نوازنده گیتار و ترانه سرا است که اغلب اوقات در حال نواختن آهنگهای عجیب و غریب خود در کافی شاپ سنترال پرک دیده میشود. اما فیبی چگونه با بقیه گروه دوست شد؟
در حالی که داستان دقیقی در مورد چگونگی ملاقات فیبی با مانیکا، ریچل، راس، چندلر و جویی وجود ندارد، اما چند سرنخ در طول سریال وجود دارد که میتواند به ما در این زمینه کمک کند.
به عنوان مثال، در قسمتی از سریال به نام "The One Where They're Up All Night" مشخص میشود که فیبی و مانیکا از قبل با هم دوست بودهاند. در واقع، مانیکا به ریچل میگوید که فیبی را از خیابان پیدا کرده است.
همچنین، در قسمتی دیگر از سریال به نام "The One with the Mugging" مشخص میشود که فیبی و جویی نیز از قبل با هم دوست بودهاند. در این قسمت جویی به فیبی میگوید که او را از طریق یک دوست مشترک ملاقات کرده است.
در مورد راس و چندلر، به نظر میرسد که آنها نیز از طریق مانیکا با فیبی آشنا شدهاند. در واقع، در قسمتی از سریال به نام "The One Where They All Get Jobs" مشخص میشود که مانیکا فیبی را به راس و چندلر معرفی کرده است.
در نهایت، به نظر میرسد که ریچل نیز از طریق مانیکا با فیبی آشنا شده است. در واقع، در اولین قسمت از سریال، ریچل پس از فرار از عروسی خود، به کافی شاپ سنترال پرک میرود و در آنجا با مانیکا و فیبی آشنا میشود.
به طور کلی
به نظر میرسد که فیبی از طریق دوستان مشترک با بقیه اعضای گروه آشنا شده است. با این حال، داستان دقیق چگونگی ملاقات آنها هنوز هم یک راز باقی مانده است. داستان چگونگی ملاقات او با بقیه اعضای گروه نیز یکی از رازهای جالب این سریال است.
به هر شکلی که اتفاق افتاده بود، زندگی با مانیکا بخش بزرگی از سامان گرفتن زندگی فیبی بود. علاوه بر داشتن سقفی بالای سرش او برای اولین بار در زندگیاش گروهی از دوستان قابل اعتماد را در دنیای خود داشت. این وضعیت برای فیبی حتی بهتر شد وقتی جویی با چندلر همخانه شد و ریچل نیز در نهایت با مانیکا ارتباط برقرار کرد و سپس با او همخانه شد. این همان گروه دوستان در اوج خود بود.
فیبی، درست مانند ورود ناگهانی و مرموزش به خانهی مانیکا، به همان شکل هم از آنجا رفت. وسواس و نظم بیحد و حصر مانیکا، فیبی را کلافه کرده بود. به همین دلیل، او آرام آرام و بیسر و صدا وسایلش را به آپارتمان مادربزرگش منتقل میکرد. تا اینکه یک روز، دیگر فیبی در خانهی مونیکا نبود! انصافا هم هیچ راهی بهتر از این برای فیبی وجود نداشت که هم دوستش را ناراحت نکند و هم از آن وضعیت خلاص شود.
منبع: لینک