سریال فرندز که در دهه 90 میلادی از تلویزیونهای سراسری آمریکا پخش میشد، به سرعت به یکی از محبوبترین و پربینندهترین مجموعههای کمدی تبدیل شد و با گذشت سالها، همچنان جایگاه خود را در قلب بینندگان حفظ کرده است. فرندز اکنون به نسلهای جوانتر معرفی شده است و به نظر میرسد که این سریال با داستانهای جذاب، شخصیتهای دوستداشتنی و لحظات فراموشنشدنی خود، همچنان به جذب مخاطب ادامه خواهد داد و محبوبیت آن برای سالهای آینده نیز تضمینشده است.
سریال فرندز بیش از هر چیز به خاطر گروه بازیگران بینظیرش شناخته میشود: 6 جوان بیست و چند ساله در نیویورک که در کشاکش زندگی حرفهای و روابط عاطفی، همواره به یکدیگر تکیه میکنند. این 6 شخصیت اصلی، نه تنها گروهی بینظیر و به یاد ماندنی را در دنیای تلویزیون خلق کردند، بلکه با هنرنمایی خود و در کنار فیلم نامه نویسی و داستان پردازی عالی، این سریال را به یکی از محبوبترین مجموعههای تاریخ تبدیل کردند.
1) فصل اول؛ ورود ریچل گرین به جمع دوستان
سریال فرندز با ورود ریچل گرین به دنیای 6 دوست صمیمی در نیویورک آغاز میشود. ریچل که از مراسم عروسیاش گریخته به خانهی مانیکا گلر، دوست دوران دبیرستانش، پناه میبرد. مانیکا، راس، جویی، چندلر و فیبی گروهی دوست داشتنی و صمیمی هستند که با ورود ریچل، دینامیک گروهشان دگرگون میشود.
شکی نیست که ریچل شخصیت اصلی فصل اول سریال فرندز است. در این فصل شاهد تلاش او برای سازگاری با دنیای واقعی، یافتن اولین شغل و کشف احساساتش نسبت به راس هستیم. خطوط داستانی متعددی حول محور ریچل شکل میگیرند و دوستانش در این مسیر به او کمک میکنند تا فردی مستقل شود و خصوصیات لوس و نازپروردهی گذشتهاش را کنار بگذارد. ریچل حتی به نوعی نقش رابط بین بینندگان و سریال را ایفا میکند و به آنها کمک میکند تا همزمان با او، با گروه دوستان و روابط پیچیده بینشان آشنا شوند.
2) فصل دوم؛ بر راس گلر تمرکز دارد
فصل دوم سریال فرندز با پیچیدگیهای عاطفی جدیدی روبهرو است. راس پس از بازگشت از چین با جولی همکارش رابطهای را شروع کرده است. این در حالی است که ریچل درست پس از آنکه راس از تلاش برای جلب توجه او ناامید شده، به عشقی دیر هنگام نسبت به او پی برده است.
فصل دوم سریال فرندز، آغازگر داستانی عاشقانه و پر فراز و نشیب میان راس و ریچل است؛ داستانی که به یکی از ماندگارترین روابط عاشقانه در تاریخ تلویزیون تبدیل میشود. در این فصل ریچل که تا پیش از این از احساساتش نسبت به راس بیخبر بود، به عشق او اعتراف میکند. همزمان راس نیز دنیای جدیدی را تجربه میکند: پدر بودن برای بن، پسر کوچکی که از همسر سابقش کارول به دنیا آمده است.
3) فصل سوم؛ ریچل در مسیر موفقیت
در فصل سوم سریال فرندز، ریچل با چالشها و فرصتهای جدیدی روبهرو میشود. او از پیشخدمتی در کافه سنترال پرک، که برایش به یکنواختی تبدیل شده بود میرود. او با کمک همکارش مارک وارد دنیای مد میشود. این تغییر بزرگ ریچل را با دنیای جدید و پر زرق و برقی آشنا میکند و او را در مسیر پیشرفت حرفهای قرار میدهد.
با این حال، ورود ریچل به دنیای مد عواقب ناخوشایندی نیز به همراه دارد. رابطه عاشقانهی او با راس، که پیش از این با فراز و نشیبهای بسیاری روبهرو بوده، بار دیگر دچار مشکل میشود. حسادت راس به مارک و سوءتفاهمهای پیش آمده، باعث میشود که این رابطه رو به زوال برود و در نهایت به جدایی آن 2 منجر شود.
در این فصل، ریچل نه تنها در زندگی حرفهای، بلکه در زندگی شخصی خود نیز با چالشهای بزرگی روبهرو میشود. او باید یاد بگیرد که چگونه با دنیای جدید کاری خود سازگار شود، چگونه با همکارانش ارتباط برقرار کند و چگونه با مشکلات و موانع موجود در این راه روبهرو شود. علاوه بر این، او باید با احساسات پیچیده خود نسبت به راس و مارک کنار بیاید و تصمیم بگیرد که چه کسی را در زندگی خود میخواهد.
فصل سوم سریال فرندز، فصلی پر از تغییر و تحول برای ریچل است. او در این فصل، از یک دختر ساده و بیتجربه به یک زن مستقل و قوی تبدیل میشود که میتواند در برابر مشکلات و چالشهای زندگی ایستادگی کند.
4) فصل چهارم؛ بر فیبی و بارداری او تمرکز دارد
فیبی بوفی، با بازی درخشان لیزا کودرو، به یکی از محبوبترین و منحصر به فردترین شخصیتهای سریال فرندز تبدیل شده است. در فصل چهارم، فیبی تصمیمی بزرگ و غیرمنتظره میگیرد: او میخواهد برای برادرش و همسر برادرش، فرزندی را به دنیا بیاورد. اما این تصمیم با خبری غافلگیر کننده همراه میشود: فیبی سه قلو باردار است!
در فصل چهارم سریال فرندز، بارداری فیبی محور اصلی داستانهاست. فیبی که گیاهخوارِ مُعتقدی است، به طور غیر منتظره هوس گوشت میکند و جویی برای همراهی با او، تصمیم میگیرد گیاهخوار شود. فیبی حتی یکی از سه قلوهایش را به نام چندلر نامگذاری میکند. در این فصل همزمان با نزدیک شدن عروسی راس و امیلی در لندن، فیبی نقشی کلیدی در تلاشهای ریچل برای جلوگیری از این ازدواج ایفا میکند.
این مقاله را نیز از دست ندهید: «فیبی بوفی چگونه با بقیه اعضای گروه دوستان آشنا شد؟»
5) فصل پنجم؛ راس پس از جدایی
فصل پنجم سریال فرندز، راس را در حال دست و پنجه نرم کردن با آوار ناشی از فروپاشی ازدواجش با امیلی نشان میدهد. لحظهای که راس به جای نام امیلی، نام ریچل را بر زبان میآورد نقطه پایانی بر این رابطه است.
همچنین بخوانید: یک صحنهی نمادین از سریال فرندز به خاطر یک اشتباه واقعی اتفاق افتاد
راس که بار دیگر با طلاق روبهرو میشود باید به دنبال خانهای جدید باشد، خشم خود را مدیریت کند و با واقعیت رابطه عاشقانه بین مانیکا و چندلر، دوستان نزدیکش کنار بیاید.
فصل پنجم سریال فرندز، فصلی است که در آن استعداد کمدی راس گل میکند. از صحنه به یاد ماندنی "PIVOT!" گرفته تا لحظات خنده دار دیگر، راس در این فصل نقش آفرینی فوقالعادهای دارد. خشم او بر سر خورده شدن ساندویچش، به یکی از صحنههای کمدی به یاد ماندنی سریال تبدیل شده است. توانایی او در برقراری ارتباط با مرد عریان زشت و راضی کردن او برای اجاره آپارتمانش، نیز از جمله لحظات خندهدار این فصل است. و در نهایت، ازدواج غیرمنتظره و از روی مستی او با ریچل در لاس وگاس، که به یکی از مهمترین رویدادهای سریال تبدیل میشود، نشان از اهمیت شخصیت راس در داستانهای این فصل دارد.
6) فصل ششم؛ چندلر از مشکلات تعهدش رها میشود
چندلر و مانیکا، زوج غیرمنتظرهی سریال فرندز، در عروسی راس در لندن پیوند عاطفی غیرمنتظرهای را تجربه کردند که آغازگر رابطهای جدی و پایدار شد. این 2، به یکی از محبوبترین و قویترین زوجهای سریال تبدیل شدند و سرانجام در پایان فصل ششم نامزد کردند. چندلر در این فصل رشد چشمگیری را تجربه میکند و به وضوح میتوان تاثیر حضور مانیکا را در زندگی او مشاهده کرد.
در حالی که چندلر همواره از تعهد گریزان بود و در برقراری روابط طولانی مدت دچار مشکل بود، پس از سفری به لاس وگاس و تصمیم به عدم ازدواج در آنجا، تصمیمی مهم میگیرد: با مانیکا زندگی مشترک را شروع کند. او همچنین تلاش زیادی میکند تا رضایت والدین مانیکا را جلب کند، که این تلاشها در قسمت به یاد ماندنی "The One Where Ross Got High" به زیبایی به تصویر کشیده میشود. چندلر به دوستانش میگوید که قصد دارد به مانیکا پیشنهاد ازدواج بدهد، اما تقریباً همه چیز را به خاطر بازگشت ریچارد، دوست پسر سابق مانیکا، خراب میکند.
7) فصل هفتم؛ بر مانیکا تمرکز دارد
در فصل هفتم سریال فرندز، کانون توجه داستانها مانیکا است، زیرا بیشتر خطوط داستانی حول محور عروسی او و چندلر میچرخند. مانیکا که اغلب به عنوان عنصری کلیدی در انسجام و هماهنگی گروه دوستان شناخته میشود، با برنامهریزی دقیق و وسواسگونه برای مراسم عروسی، نقش پررنگی در این فصل ایفا میکند. همه از اینکه پس از فراز و نشیبهای بسیار، بالاخره رابطهی 3 سالهی او و چندلر به سرانجام رسیده و آنها تصمیم به ازدواج گرفتهاند، بسیار خوشحالند.
مانیکا، با تشویق و حمایت از چندلر، به او کمک میکند تا با پدرش، که یک هنرمند درگ کویین در لاس وگاس است، آشتی کند و او را به مراسم عروسی دعوت کند. این موضوع نشان از بزرگواری و درک بالای مانیکا دارد. در عین حال، او بر سر لباس عروسی نیز با عروس دیگری دچار مشاجره میشود که لحظات کمدی جالبی را رقم میزند. از همه جالبتر، مانیکا بهکلی از تلاش چندلر برای فرار از مراسم عروسی بیخبر است؛ موضوعی که بعدها به یکی از خاطرات خندهدار این زوج تبدیل میشود.
8) فصل هشتم؛ ریچل مادر میشود
فصل هشتم سریال فرندز، فصلی پر از چالش و تحول برای ریچل است. خبر بارداری غیرمنتظرهاش در عروسی مانیکا و چندلر، زندگی او را دگرگون میکند. پس از مدتی انتظار مشخص میشود که راس پدر فرزند اوست. ریچل و راس تصمیم میگیرند که به خاطر فرزندشان با هم نباشند، اما این تصمیم برای ریچل آسان نیست. او در این فصل نه تنها باید با نقش جدید خود به عنوان مادر کنار بیاید، بلکه باید با پیچیدگیهای رابطهاش با راس و احساسات جویی، که به تازگی به عشق خود به او پی برده است، نیز روبهرو شود.
فصل هشتم سریال فرندز، فصلی است که در آن شاهد رشد و بلوغ ریچل هستیم. دختری که در فصل اول با سردرگمی و بی تجربگی خود بینندگان را آشنا کرد، حالا به زنی مستقل و قوی تبدیل شده است. او نه تنها در عرصهی کار و فعالیتهای اجتماعی موفق است، بلکه خود را برای نقش مهم مادر شدن آماده میکند. تولد دخترش، اما، نشان از کامل شدن این تحول شگرف در شخصیت ریچل دارد.
9) فصل نهم؛ شروع رابطه جویی و ریچل را دنبال میکند
جویی، که همواره به عنوان یک شخصیت زنباره در سریال فرندز شناخته میشد، پس از اعتراف به عشقش به ریچل در فصل هشتم، با پاسخی منفی از سوی او روبهرو شد. به نظر میرسید که این داستان عاشقانه نافرجام به پایان رسیده است، اما سریال فرندز تصمیمی دیگر برای این 2 شخصیت داشت. رابطه عاشقانه غیرمنتظره و عجیب ریچل و جویی، به موضوع اصلی داستانهای فصل نهم تبدیل شد.
در حالی که ریچل احساسات پنهانی نسبت به جویی داشت، جویی با چارلی، دیرینهشناسی که راس نیز به او علاقهمند بود، رابطه داشت. این وضعیت پیچیده منجر به ایجاد یک مثلث عشقی نا متعارف شد. پس از بوسهای که در باربادوس (Barbados) بین جویی و ریچل رد و بدل شد، این 2 تصمیم گرفتند که رابطهای را آغاز کنند. اما خوشبختانه، این رابطه عجیب و ناپایدار خیلی زود در ابتدای فصل دهم به پایان رسید.
10) فصل دهم؛ فصل درخشش همه دوستان
فصل دهم و آخرین فصل سریال محبوب فرندز، به سرنوشت هر یک از 6 شخصیت دوستداشتنی میپردازد.
راس و ریچل، پس از سالها عشق و نفرت بالاخره به این درک میرسند که قلبهایشان برای هم میتپد و نمیتوانند از هم جدا باشند.
مقاله پیشنهادی به شما: «رابطه مبهم و پر چالش راس و ریچل»
مانیکا و چندلر که رویای فرزند داشتن را در سر داشتند، با کمک رحم جایگزین صاحب فرزند دوقلو میشوند و به خانهای بزرگتر میروند تا خانوادهی جدیدشان را شکل دهند.
فیبی، همان شخصیت منحصر بهفرد و بینظیر، در مراسمی عجیب و غریب، در میان برف و سرما، با مایک پیوند زناشویی میبندد.
جویی نیز پس از تجربهی عشق نافرجام با ریچل، تصمیم میگیرد که بهترین راه، حفظ دوستی با اوست.
در پایان، 6 دوست برای آخرین بار در کافه سنترال پرک جمع میشوند، قهوه مینوشند و با خاطرات خوش 10 سال زندگی مشترک، از همدیگر و از بینندگان خداحافظی میکنند؛ خداحافظیای که برای همیشه در قلب طرفداران فرندز ماندگار خواهد ماند.
منبع: لینک